نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 
منشاء جنگ بوئرها که گاهی تحت عنوان جنگ های انگلیس با بوئرها و یا جنگ های آفریقای جنوبی نیز خوانده می شود را می توان جنگ های انقلابی - ناپلئونی فرانسه دانست. در سال 1795، یک نیروی کوچک بریتانیایی، مستعمره کیپ راکه به هلندی ها تعلق داشت تصرّف کرد. این مستعمره در سال 1652 ایجاد شده بود و در دماغه جنوبی افریقای جنوبی قرار داشت. این منطقه در سال 1802، به موجب پیمان آمینز (1) مجدداً تحت کنترل هلندی ها درآمد.
پس از تجدید جنگ بین فرانسه و انگلیس، بریتانیایی ها در اوایل سال 1805 بار دیگر کیپ تاون (2) و مستعمره کیپ را اشغال کردند. در سال 1814، پیمان پاریس این مستعمره را به بریتانیا اعطا کرد.
از آغاز سلطه بریتانیا، اصطکاکی بین اداره کنندگان بریتانیایی و مستعمره نشینان هلندی که به بوئرها معروف بودند (کلمه هلندی معادل کشاوند) وجود داشت. بین سال های 1835 تا 1837 طی مهاجرتی که در تاریخ به نام "راهپیمایی بزرگ" (3) معروف است، حدود 12 هزار نفر از بوئرها از مستعمره کیپ به سمت شمال مهاجرت کردند تا ایالت های مستقلی در غرب ناتال (4)، در دره های حاصلخیز رودخانه های وال (5) و اورانژ (6) به وجود آوردند. در سال 1852، بریتانیا از حاکمیت خود بر منطقه ترانسوال (7) دست کشید، این منطقه به زودی به عنوان جمهوری آفریقای جنوبی اعلام شد. در سال 1854، بریتانیا همچنین استقلال ایالات همجوار لورانژ آزاد را به رسمیت شناخت. طی 40 سال بعدی، با وجود تنش های مکرّر بین زولوها و بریتانیایی ها در ناتال، بوئرها جای پای خود را در دو موطن جدید خود محکم ساختند.
کشف الماس (1868) و طلا (1888) در سرزمین های مجاور دو ایالت بوئر نشین، رقابت سه جانبه بریتانیایی ها، بوئرها و زولوها را بر سر منطقه پیچیده تر ساخت. بریتانیایی ها منطقه ترانسوال را در سال 1877 مجدداً به سرزمین های تحت کنترل خود ملحق کردند. بوئرها، به شدت به این کار اعتراض نمودند و برنامه ریزی برای شورش را آغاز کردند. در سال 1879، طی یک جنگ خونین و سخت، بریتانیایی ها زولوها را شکست دادند و زولوند را تحت الحمایه خود ساختند. سپس در اواخر 1880، بوئرهای ترانسوال بار دیگر استقلال خود را از بریتانیا اعلام کردند.

نخستین جنگ بوئرها (1881-1880)

این اقدام بوئرهای ترانسوال، باعث شروع نخستین جنگ بوئرها شد. بوئرها گرچه نظامیان بی انضباطی بودند، اما دارای یک پیاده نظام و سواره بسیار متحرکی بودند؛ و خوب تیراندازی می کردند. آنها گرچه بهترین نمایش جنگی خود را در چندین نبرد شدید به سپاهیان بریتانیا نشان دادند، - مهم ترین آنها عبارت بودند از لاینگزنک (8) (28 ژانویه 1881) و ماجوباهیل (9) (27 فوریه)- اما نتوانستند از اشغال مجدد ترانسوال توسط بریتانیا جلوگیری کنند. در پنجم آوریل 1881، به موجب معاهده پرتوریا (10)، بریتانیا دست به معامله زد و با اعطای استقلال به جمهوری آفریقای جنوبی، در عین حال آن را تحت الحمایه خویش ساخت.

جنگ دوم بوئرها (1902-1899)

تنش و اصطکاک بین بریتانیایی ها و بوئرها ادامه یافت. این امر به همان اندازه که ناشی از بلندپروازی ها و دسیسه های سیسیل رودس (11)، فرماندار مستعمره کیپ بریتانیا بود، از سرسختی عنان گسیخته بوئرها نیز ناشی می شد. در اکتبر 1899، پرزیدنت پل کروگر (12)، رییس جمهوری آفریقای جنوبی - یاترانسوال - به واسطه ورود سپاهیان بریتانیایی به ناتال که از نظر بوئرها نیروی اعزامی بریتانیا محسوب می شد، ابراز نگرانی کرد. کروگر با اعلام یک اولتیماتوم به دولت بریتانیا، 48 ساعت فرصت داد تا کلیه تدارکات نظامیش را منحل سازد. این اولتیماتوم رد شد. ایالت اورانژ آزاد هم، اتحاد خود را با جمهوری افریقای جنوبی اعلام کرد.

سازمان نظامی بوئرها

سازمان نظامی بوئرها بسیار ناقص بود، یعنی یک سیستم میلیشیای محلی که در قالب به اصطلاح کماندوهایی گردآمده بودند که به لحاظ استعداد به نسبت جمعیتی که از میان آن به خدمت گرفته شده بودند، تغییر پیدا می کردند. با این حال، همه این افراد تک تیرانداز بودند و به تفنگ های مسلسل (13) مدرن مجهز بودند و کلیه افراد، سواره بودند. این سوارکاران در علفزارهای مرتفع آفریقای جنوبی (ولد) (14) به شکار می پرداختند و از کودکی می آموختند که چگونه از امتیاز پناهگاه های طبیعی و عوارض زمین بهره برداری کنند. نتیجه این بود که نوعی توانایی قدرت آتش نامنظم وجود داشت که می توانست از مواضع مخفی، صفوف سربازان را در هر نوع آرایش تنگاتنگی که باشند، تار و مار کند. این نیروهای نامنظم همچنین قادر به ناپدید شدن سریع از میدان نبرد به هنگامی بودند که جداً مورد تهدید قرار می گرفتند.
بوئرها، دارای تعداد اندکی توپخانه صحرایی مدرن آلمان و فرانسوی بودند که در کل، به خوبی مورد استفاده قرار می گرفت. ا سوی دیگر، بوئرها فاقد انضباط و کنترل بودند و تعداد اندکی از رهبرانشان مفهومی واقعی از تاکتیک یا استراتژی در ذهن داشتند.

تهاجم بوئرها

ستون های سریع بوئرها، پیشروی خود را در یازدهم اکتبر 1899 از غرب و شرق ترانسوال آغاز کردند. دو روز بعد، ژنرال پیت ای کرونیه (15) فرمانده ترانسوالی، مافکینگ (16) را مورد محاصره قرار داد. از این شهر توسط تعداد قلیلی از سپاهیان و میلیشیای بریتانیایی تحت فرماندهی سرهنگ رابرت بیدن پاول (17) دفاع می شد. در پانزدهم اکتبر نیروهای ایالت آزاد، کیمبرلی (18) را محاصره کردند.
در همین زمان، در دوازدهم اکتبر، نیروهایی که در تلاش اصلی بوئرها شکرت داشتن دو استعدادشان 15 هزار نفر بود، تحت فرماندهی ژنرال ترانسوالی، جاکوبوس جوبرت (19) نیروی دفاعی ناتال را که به لحاظ تعداد با آنها برابر بودند تحت فرماندهی ژنرال سر جرج وایت (20) در لاینگزنک عقب راندند. پس از زدو خوردهایی در تالاناهیل (21) (20 اکتبر)، الاندزلاگت (22) (21 اکتبر) و نیکلسونزنک (23) (30 اکتبر)، جوبرت در دوم نوامبر، نیروهای وایت را در لیدی اسمیت (24) به دام انداخت.
نیروهای امدادی بریتانیا، به طور نامعقولانه ای، به وسیله فرمانده بریتانیایی آفریقای جنوبی یعنی ژنرال سر ردورز بولر (25) تقسیم شده بود، او سعی داشت تا بوئرها را در همه جا به یکباره متوقّف سازد. ستون ژنرال لرد پل متئوئن (26) که نزدیک به 10 هزار نیرو و شانزده توپ را در اختیار داشت، حرکت نمود تا کیمبرلی را آزاد سازد. کماندوهای بوئری ایالات آزاد و ترانسوال که حدود 7 هزار نفر بودند به رهبری فرماندهان ترانسوالی یعنی کورنیه و جاکوبوس دولا ری (27) طی یک رشته عملیات تأخیری در پیشروی بریتانیایی ها اخلال ایجاد کردند. در 28 نوامبر، متئوئن در نبرد سختی، برای رسیدن به روخانه مادر (28) پیروز شد، نبردی که وی در جریان آن 72 کشته و 396 مجروح داد، اما سپاهیانش آن قدر فرسوده شده بودند که او در انتظار رسیدن نیروهای تقویتی مکث کرد، ولی تلفات بوئرها ناچیز بود.
بوئرها تحت فرماندهی کرونیه به نزدیکی رود مادر رسیدند و با استعداد حدود 8 هزار نفر در آن زمان، یک تپه استحکام یافته را در نزدیکی ماگرز فونتین (29) اشغال کردند. در سپیده دم دهم اکتبر، در هوای بارانی، متئوئن با آرایش جمعی حمله خود را از جلو صورت داد. وی طی نبردی دو روزه، با تلفاتی شامل 210 نفر کشته (از جمله یک افسر فرمانده)، 675 نفر زخمی و 63 نفر مفقودالاثر به عقب رانده شد. بار دیگر تلفات بوئرها ناچیز بود.
بولر، خود رهبری 21 هزار نفر از کلیه نیروها را برای آزادسازی لیدی اسمیت به عهده گرفت. وی با عبور از رودخانه توگلا (30)، در پانزدهم دسامبر تلاش کرد تا جناح چپ فرمانده ایالت آزاد یعنی ژنرال لوئیس بوتا (31) را دور بزند و در نزدیکی کولنسو (32) با 6 هزار نیرو سنگر گرفت. حمله جناحی بریتانیا که در زمین های صعب العبور صورت گرفته بود، به وسیله آتش سلاح های کوچک درهم شکسته شد. آتش بارهای بریتانیا که برای پشتیبانی از حمله از جلو به حرکت درآمده بودند، خود را در معرض نیروی مخفی تک تیراندازان بوئر دیدند. بریتانیایی ها با تحمّل 143 کشته، 756 مجروح و 220 اسیر و با از دست دادن 11 توپ عقب رانده شدند. تلفات بوئرها در نبرد کولنسو در حدود 50 نفر بود.
در بیستم دسامبر، یک نیروی بریتانیایی به فرماندهی ژنرال سر ویلیام گاتیکر (33) در یک اقدام شبانه علیه نیروهای پیشگام مهاجم بوئر از ایالات اورانژ آزاد، در 112 کیلومتری (70 مایلی) شمال کوئینز تاون (34) راه خود را گم کردند. آنها از کمینگاه مورد حمله قرار گرفتند و تلفات سنگینی را متحمّل شدند.

سازماندهی مجدد رابرتز

در پایان "هفته سیاه" بریتانیا، ژنرال بولر آن چنان شکست بدی خورده بود که از تسلیم لیدی اسمیت هواداری می کرد. او فوری از سمت فرماندهی عالی برکنار گردید و جای خود را به فیلد مارشال فردریک اسلای رابرتز (35)، والی قندهار داد و ژنرال هوراشیو کیچنر (36) به سمت رییس ستاد او منصوب شد.
رابرتز و کیچنر، با پی بردن به این واقعیت که تحرک، کلید موفقیت علیه بوئرهاست، شروع به بازسازی نیروهای رزمی بریتانیا کردند. برای مقابله با سیالیت آتش و حرکت بوئرها، تقویت بنیه تدریجی پیاده نظام سواره واقع در اطراف واحدهای میلیشیای موجود آغاز شد. در طول مرز جنوب غربی ایالات اورانژ آزاد، ژنرال جان فرنچ (37) با دو تیپ کوچک سواره نظام، عملیات نظامی پرشوری را علیه دی لاری و یکی از فرماندهان ایالات آزاد یعنی ژنرال کریستین دی وت (38) ادامه می داد، این دو ژنرال شایستگی های خود را به عنوان رهبران طبیعی سواره نظام سبک به اثبات رسانده بودند.

تهاجم بریتانیایی ها

در اواخر ژانویه، ژنرال بولر نخستین تلاش از دو تلاش پیاپی خود را برای عبور از رودخانه توگلا آغاز کرد. وی در نخستین تلاش خود در 23 ژانویه در اسپیون کاپ (39) با شکست مواجه شد. وی بار دیگر در پنجم فوریه، سعی کرد از این رودخانه عبور کند، اما در وال کرانز (40) عقب زده شد. تلفات بریتانیایی ها در این نبردها عبارت بود از 408 کشته، 1390 مجروح و 311 مفقودالاثر. بوئرها حدوداً 40 کشته و 50 مجروح داشتند.
در پانزدهم فوریه، ژنرال فرنچ به کیمبرلی رسید و به محاصره شهر، توسط بوئرها پایان داد. در این هنگام، در اواخر ژانویه، فیلد مارشال رابرتز، حرکت خود را به سی کیمبرلی با 30 هزار نفر شروع کرده بود. در حالی که فرنچ مستقیماً به سمت کیمبرلی در حرکت بود، نیروی اصلی بریتانیا از جناح چپ ژنرال کرونیه در ماکرز فونتین گذشت و ارتباطات او را مورد تهدید قرار داد. در ششم فوریه، فرمانده بوئرها عقب نشینی آهسته ای را شروع کرد.
در هجدهم فوریه، کرونیه که در نزدیکی پاردبرگ (41) در طول رودخانه مادر در حال عقب نشینی بود به وسیله فرنچ متوقف شد، این در حالی بود که فرنچ به سرعت از کیمبرلی باز می گشت. با نزدیک شدن ارتش اصلی بریتانیا، رابرتز که بیمار شده بود. فرماندهی را به کیچنر واگذار کرد و او حمله سنگینی را از جلو به صورت تدریجی بر مواضع دفاعی استحکام یافته بوئرها صورت داد. بریتانیایی ها با تحمل تلفاتی از جمله 320 کشته و 942 زخمی به عقب رانده شدند.
رابرتز که از بستر بیماری برخاسته بود، بر دیگر فرماندهی را به دست گرفت و عملیات احاطه و گلوله باران سیستماتیک مواضع دفاعی بوئرها را آغاز کرد. کرونیه می توانست با 4 هزار نیروی سواره اش دست به فرار بزند، اما او با سرسختی از ترک نیروهای مجروح و عقبه خود امتناع کرد و مورد محاصره قرار گرفت. وی سرانجام در حالی که افرادش دچار قحطی و گرسنگی شده بودند، در27 فوریه تسلیم شد.
در روزهای 17-18 فوریه، ژنرال بولر در توگلا حمله سوم خود را انجام داد و سرانجام موفق شد. با پیشروی او به سمت لیدی اسمیت، محاصره کنندگان عقب نشینی کردند و نیروی امدادی در 28 فوریه به پادگان رسیده بود؛ به این ترتیب بود که دوباره ورق برگشت.

اشغال ایالت اورانژ آزاد

بریتانیایی ها که بسیار تقویت شده بودند، در کلیه جبهه ها پیشروی می کردند. در سیزدهم مارس، رابرتز بلومفونتین، مرکز ایالت اورانژ آزاد را تصرّف کرد؛ وی با ادامه حرکت خود در روز دوازدهم مه به کرونستاد (42) رسید. بولر، در ناتال در پانزدهم مه مقاومت بوئرها را در گلنگو (43) و داندی (44) درهم شکست. نه روز بعد، ایالت اورانژ آزاد به مستملکات بریتانیا ملحق شد.
در هفدهم مه، یک ستون ضربتی از افراد سواره نظام و پیاده نظام به فرماندهی ژنرال برایان ماهون (45) پادگان مافکینگ را پس از محاصره ای که بیش از هفت ماه به طول انجامیده بود، آزاد کرد.

حمله به ترانسوال

رابرتز به قلب ترانسوال تاخت، ژوهانسبورگ در 31 مه به دنبال آن پرتوریا در پنجم ژوئن سقوط کرد. در چهارم ژوئیه، رابرتز و بولر نیروهای خود را در ولاک فونتین (46) مستقر کردند و به کلیه مقاومت های رسمی پایان بخشیدند. پرزیدنت کروگر به موزامبیک پرتغال فرار کرد و سپس خواهان این شد که تحت حمایت هلند قرار گیرد. در سوم سپتامبر سال 1900، بریتانیا رسماً ترانسوال را به مستملکات خود ملحق ساخت. در ماه دسامبر، رابرترز به میهن برگشت و فرماندهی را به کیچنر واگذار کرد.

جنگ چریکی

دی وت، دی لاری، بوتا و سایر فرماندهان رتبه پایین، نیروهای شهری پراکنده را گرد هم جمع کردند و هر یک نیروی کماندویی خاص خود را بنا نهادند. به مدت هیجده ماه، آنها خساراتی به خطوط ارتباطی بریتانیایی ها وارد آوردند و در برابر کلیه تلاش هایی که برای در تنگنا قرار دادن آنها، صورت می گرفت، از خود دفاع کردند. بنای خطوط استحکامات برای حفاظت از خطوط آهن و دیگر خطوط ارتباطی، نخستین چاره ای بود که به وسیله بریتانیایی ها اتخاذ شد. اما به نظر می رسید که مهاجمان هرگاه که بخواهند، از میان این کمربند دفاعی عبور کنند. آنگاه کیچنر جنگ فرسایشی را آغاز کرد. ستون های ضربتی پیاده نظام سواره بریتانیا تمام کشور را در می نوردیدند؛ مزارعی که مهاجمان بوئری برای امرار معاش بدان ها وابسته بودند در آتش سوزانده شدند و حدود 120 هزار زن و کودک بوئری به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند و در آنجا طبق برآوردها 20 هزار نفرشان بر اثر بیماری و سهل انگاری تلف شدند. تحت این تدابیر طاقت فرسا، کلیه مقاومت ها درهم شکست؛ در بهار 1902، رهبران چریکی تسلیم شدند.
در 31 مه 1902، به موجب معاهده ورینیگینگ (47)، بوئرها حاکمیت بریتانیا را پذیرفتند. بریتانیا به عنوان بخشی از شرایط سهل گیرانه عهدنامه، مبلغ 3 میلیون پوند به خاطر مزارع ویران شده به بوئرها غرامت پرداخت کرد.
مجموع تلفات بریتانیایی ها در این جنگ عبارت بود از 5774 کشته و 22829 مجروح. طبق این برآوردهای به عمل آمده، بوئری ها 4 هزار کشته دادند. رقم دقیقی از جمع کلّ مجروحان آنها در دست نیست، اما تعداد آنها احتمالاً از 100 هزار نفر تجاوز می کرد. حدود 40 هزار سرباز بوئری نیز به اسارت گرفته شدند.

ارزیابی

دو سال و هشت ماه، برای امپراتوری بریتانیا طول کشید تا دشمنی را مقهور خود سازد که نیروی انسانی بالقوه اش متشکل از 83 هزار نفر از افرادی بود که به سن جنگیدن رسیده بودند و هیچگاه در میدان نبرد، در یک زمان بیش از تقریباً 40 هزار نفر ار در خدمت نداشت. در آغاز تعداد نیروهای بریتانیایی درگیر در مجموع بیش از 25 هزار نفر بود، اما پیش از پایان جنگ حدود 50 هزار نیروی بریتانیایی در آفریقای جنوبی حضور داشتند که از منابع امپراتوری در سرتاسر جهان بودند. از زمان جنگ 1812، برای نخستین بار ارتش بریتانیا با تیراندازان سوار متخاصم و آتش سلاح های کوچک روبه رو شد. تجربه ای در حدود 85 سال جنگ های رسمی و غیررسمی در اروپا و در سرتاسر جهان، استفاده اندکی برای بریتانیا داشت و می بایست یک سیستم کاملاً جدید از تاکتیک ها و تکنیک ها، در میدان نبرد تکامل پیدا می کرد.

پی نوشت ها :

1- Treaty of Amiens
2- cape town
3- Great Trek
4- Natal
5- vaul
6- orange
7- Transvaal
8- Laingُ s Nek
9- Majuba Hill
10- Treaty of pretoria
11- cecil Rhodes
12- paul kruger
13- repeating rifles
14- veldt
15- piet A.cronije
16- Mafeking
17- Robert Baden powell
18- kimberley
19- Jacobus joubert
20- sir George white
21- Talana Hill
22- Elands laagte
23- Nicholsonُ s Nek
24- Lady smith
25- sir Redvers Buller
26- Lord paul Methuen
27- Jacobus Dela Rey
28- Modder River
29- Magersfontein
30- Tugela River
31- Louis Botha
32- colenso
33- sir william Gatacre
34- Queens Town
35- Fredrick sleigh Roberts
36- Horatio kitchener
37- John French
38- christiaan De wet
39- spion kop
40- vaal kranz
41- paardeberg
42- kroonstad
43- Glencoe
44- Dundee
45- Brayan Mahon
46- vlakfontein
47- treaty of Vereeniging

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.